Skip Navigation Links
Skip Navigation Links
Skip Navigation Links



 

   
   

فائده امام غايب

 
 

 

آثار و بركات وجودى امام(عليه السلام)
احاديث و روايات از پيامبر اكرم و ائمه(عليهم السلام ) درباره آثار و بركات وجودي حضرت بقية الله فراوان است ، ابتدا حديثى را از امام سجّاد(عليه السلام) كه بيانگر پاره اى از بركات وجودى امام(عليه السلام) است، ذكر مى كنيم:
سليمان از امام صادق(عليه السلام) و آن حضرت از پدر بزرگوارش امام باقر(عليه السلام)و آن حضرت از امام زين العابدين نقل مى كند كه حضرتش فرمودند:
«نحن أئمّة المسلمين، و حجج اللّه على العالمين، و سادة المؤمنين وقادة الغرّ المحجّلين، و موالي المؤمنين، و نحن أمان لأهل الأرض كما أنّ النّجوم أمان لأهل السماء، و نحن الّذين بنا يمسك اللّه السماء أن تقع على الأرض إلاّ بإذنه، و بنا يمسك الأرض أن تميد بأهلها، و بنا ينزل الغيث، و تنشر الرحمة، و تخرج بركات الأرض، و لولا ما في الأرض منّا لساخت بأهلها».
ثمّ قال: و لم تخل الأرض منذ خلق اللّه آدم من حجّة اللّه فيها ظاهر مشهور أو غائب مستور، ولا تخلو إلى أن تقوم الساعة من حجّة اللّه فيها، ولولا ذلك لم يعبد الله.
قال سليمان، فقلت للصادق(عليه السلام): فكيف ينتفع الناس بالحجّة الغائب المستور؟
قال: «كما ينتفعون بالشمس إذا سترها السحاب».
«ما (اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)) پيشوايان امت اسلام، حجت هاى خدا بر جهانيان، آقاى اهل ايمان، پيشتواى روسفيدان و سرپرست مؤمنانيم. ما امان براى اهل زمين هستيم، همچنان كه ستارگان امان براى اهل آسمانند. ما كسانى هستيم كه خدا به واسطه ما آسمان را بر فراز زمين نگه داشت و اهل زمين را از هلاكت نجات بخشيده است. به واسطه ما باران مى بارد و رحمت خدا منتشر مى شود و زمين بركاتش را بيرون مى آورد و اگر نبود در هر عصر و زمانى امامى از ما اهل بيت در زمين، زمين اهلش را فرو مى برد و هلاك مى كرد.
سپس فرمودند: از هنگام خلقت آدم تا قيامت، زمين از حجت خدا خالى نبوده و نخواهد بود; خواه حجتش در ميان مردم آشكار و معروف باشد يا غايب و ناپيدا. خدا در زمين عبادت نمى گرديد».
سليمان گويد: از امام صادق(عليه السلام) پرسيدم كه مردم در زمان غيبت چگونه از امام غايب بهره مند مى شوند؟
آن حضرت فرمود: «همچنان كه از خورشيد هنگامى كه در پشت ابرها است، بهره مند مى گردند».
مفاد بيان امام(عليه السلام) در اين حديث، سه بخش است:
بخش اول درموقعيّت ائمه(عليهم السلام) از جهت مقام ومنصب الهى آن هاست كه پيشوايان راستين اسلام پس از پيامبر گرامى حجت هاى خدا بر تمام عالميان و سيّد و آقاى اهل ايمان هستند كه به فرمان خداى سبحان به وسيله پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) به جامعه اسلامى معرّفى گرديده و براى هدايت و رهبرى همه انسان ها در تمامى قرون و اعصار تعيين گشته اند.
در بخش دوم از فرمايش امام سجاد(عليه السلام) پاره اى از بركات وجودى ائمه اطهار(عليهم السلام)بيان شده است كه اختصاص به زمان حضور امام(عليه السلام) ندارد. زيرا آثار و بركات آن حضرت چنان گسترده است كه شامل زمان حضور و غيبت مى شود.
در بخش سوم از فرمايش امام سجاد(عليه السلام)، به چند نكته اساسى اشاره شده است:
الف) اگر امامى از اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در زمين نباشد، زمين اهلش را نابود مى كند.
ب) اين كه خالى نبودن زمين از حجت خدا، يك سنّت الهى است كه از زمان حضرت آدم(عليه السلام) تا قيامت جريان دارد.
ج) اين كه عبادت خدا در زمين بستگى به وجود حجّت خدا دارد.
د) در كلام حضرت به بهره مند شدن مردم از وجود امام(عليه السلام) در ايام غيبت تصريح شده است.
امام(عليه السلام) نگهبان اهل زمين
«نحن أمان لأهل الأرض كما أنّ النجوم أمان لأهل السماء».
در اين فراز از سخنان امام(عليه السلام) به نقش حياتى و پر اهميت ائمه اطهار(عليهم السلام) نسبت به امنيت و آرامش اهل زمين اشاره گرديده و وجود امامان و رهبران معصوم ـ كه از سوى خدا عهده دار مسئوليتِ هدايت و ارشاد و رهبرى جامعه گرديده اند ـ براى اهل زمين، موجب امنيت و آرامش دانسته شده و اين بسان ستارگان آسمان است كه موجب آرامش اهل آسمانند.
ما هنگامى مى توانيم مفاد و منظور كلام جامع و بلند امام سجاد(عليه السلام)را خوب درك كنيم كه نسبت به خداوند متعال و اهداف وى از خلقت انسان ها و ساير موجودات، شناخت صحيح داشته باشيم. زيرا شناخت صحيح خداوند متعال است كه به انسان امكان شناخت پيامبر و امامان را مى دهد.
به طور حتم اگر شناخت و برداشت انسان نسبت به معارف الهى ضعيف و ناچيز باشد و خصوصيات و صفات خداوند را در حدّ لزوم نشناسد، در معرفت پيامبر و امام نيز ناتوان خواهد بود; تاجايى كه ممكن است كسانى را به عنوان پيامبر يا امام و خليفه بشناسد كه اساساً لياقت اين مَناصب سه گانه را نداشته باشند. پس شناخت صحيح خداوند است كه به انسان، اين بينش و فهم را مى دهد كه دنبال هر كس كه ادّعاى نبوّت يا خلافت و امامت را بنمايد، نرود و بدون دليل و برهانِ قاطع، سخن كسى را نپذيرد.
با توجه به اين مقدّمه كوتاه، چنين نتيجه مى گيريم كه تمام انحرافاتى كه در امم گذشته و صدر اسلام در امّت اسلام رخ داد و مردم را به انحراف و ضلالت كشاند، معمولا به واسطه كسانى بود كه شناخت آن ها نسبت به خدا و پيامبران، ضعيف و نادرست بود; امت حضرت موسى(عليه السلام) به واسطه عدم شناخت صحيح و كافى از خدا و پيامبر، در آزمايش كوتاه و چهل روزه، شكست خورد و به دنبال سامرى و گوساله اش راه افتاده و دست از بندگى خداوند عالم كشيده و گوساله را به عنوان معبود خود پذيرفتند.
لذا در دعاهاى رسيده از ائمه اطهار(عليهم السلام) اين نكته خاطر نشان گرديده است كه در هر حال، انسان بايد شناخت خود را نسبت به خدا افزايش دهد و با دعا و درخواست از خداوند متعال كمك بگيرد. زيرا شناخت صحيح معارف دينى، اعم از شناخت پيامبر و امام، بستگى به شناخت خداوند دارد. لذا سفارش شده است كه در هنگام دعا و كمك خواستن از خداوند چنين بگوييم:
«اللّهُمَّ عرِّفني نفسك فإنّك إن لم تُعرِّفنى نفسك لم أعرف نبيّك، اللّهُمَّ عرّفني رسولك فإنَّك إن لم تعرّفني رسولك لم أعرف حجّتك، اللّهمَّ عرّفني حجّتك فإنّك إن لم تعرّفنى حجّتك ضللت عن دينى».
«خداوندا! خودت را به من بشناسان. زيرا اگر خودت را به من نشناساندى، فرستاده ات را نخواهم شناخت. خداوندا! فرستاده ات را به من بشناسان. زيرا اگر فرستاده ات را معرّفى ننمودى، حجّت تو را نخواهم شناخت. خداوندا! حجّت خود را به من بشناسان. زيرا اگر حجّتت را به من نشناساندى، از دينم منحرف خواهم گشت».
مضمون اين دعاى شريف شاهد گفتار ماست كه گفتيم اگر خدا را خوب بشناسيم، رسول خدا را نيز خواهيم شناخت و اگر پيامبر را شناختيم، امام و حجت خدا، بعد از وى را نيز خواهيم شناخت.
آنچه در توضيح جملات اين دعا بايد گفت اين كه معرفت خداوند متعال داراى مراتب و درجاتى است كه انسان تا حدّى به بركت فطرت و عقل مى تواند به آن دست يابد; لكن معرفت صحيح و كامل را بايد به كمك پيامبران الهى و خلفاى راستين آنان كه بيانگر معارف دينى هستند، كسب كرد.
در اين موضوع از ائمه اطهار(عليهم السلام) روايات فراوان رسيده است كه به يك نمونه از آن اشاره مى كنيم:
ابى حمزه ثمالى از امام باقر(عليه السلام) نقل مى كند كه آن حضرت فرمودند:
«إنّما يعبداللّه من يعرف اللّه فأمّا من لايعرف اللّه فإنّما يعبده هكذا ضُلالا.
قلت: جعلت فداك فما معرفة اللّه؟
قال: تصديق اللّه عزّوجلّ و تصديق رسوله و موالاة على(عليه السلام)والإئتمام به وبالائمّة الهدى(عليهم السلام) والبرائة إلى اللّه عزّوجلّ من عدوّهم، هكذا يعرف اللّه عزّوجلّ».
«همانا كسى خدا را عبادت مى كند كه او را شناخته باشد; امّا كسى كه خدا را نشناسد، عبادت او از روى ضلالت و گمراهى انجام مى گيرد».
ابو حمزه با شنيدن اين سخن از امام باقر(عليه السلام)، عرض كرد: معرفت خدا چيست؟
حضرت فرمود:
«معرفت خدا، تصديق خدا و تصديق رسول خدا و دوستى على بن ابى طالب و پيروى نمودن از او و ائمه هدى(عليهم السلام) و بيزارى جستن از دشمنان آن ها است. اين است معرفت صحيح خداوند عزّوجلّ».
وجود امام معصوم موجب آرامش اهل زمين است
اگر شناخت صحيح نسبت به خداوند متعال از راه نزول وحى به وسيله حجت و امام بعد از پيامبر انجام گيرد، به خوبى روشن مى شود كه وجود امام معصوم در ميان جامعه بشرى از جهات گوناگون موجب آرامش و امنيت براى ساكنان زمين است.
اينك به گوشه اى از آن جهات اشاره مى كنيم.
1 ـ امنيت فكرى و روحى
امام و حجت بر اساس اين كه مسئوليت هدايت و ارشاد جامعه را بر عهده دارد، از مرزهاى اعتقادى و فكرى جامعه اسلامى نگهبانى مى كند تا مورد هجوم افكار غلط و اعتقادات منحرف دشمنان خدا واقع نشود. در پرتو هدايت و ارشاد حجت خداست كه انحرافات فكرى و عقيدتى كه موجب تزلزل فكرى و روحى جامعه است، از بين رفته و امنيت فكرى و روحى به وجود مى آيد.
ـ به دست گرفتن زمام امور جامعه
مسئوليت ديگر امام به دست گرفتن زمام امور جامعه است كه در صورت فراهم شدن شرايط و امكانات كافى، امام زمام امور را به دست گرفته و قسط و عدالت همگانى را جايگزين بى عدالتى ها ـ كه نظم و آرامش اجتماعى را بر هم مى زند ـ مى نمايد; در نتيجه اهل زمين از آرامش و ثبات برخوردار مى گردند.
اگر مى بينيم كه امام از تصرف ظاهرى در اداره امور جهان خوددارى مى كند، به واسطه عدم وجود شرايط و مقدمات لازم است و خوددارى از تصرف ظاهرى در امور، چيزى نيست كه منحصر به حضرت حجت(عليه السلام)باشد، بلكه امامان پيشين نيز چنين بودند، چنانكه در تاريخ زندگانى حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) مى بينيم كه آن حضرت بيش از بيست و پنج سال در امور اجرايى دخالت و تصرف نكردند; در عين حال كه از اولين لحظه ارتحال پيامبر گرامى اسلام واجد تمام شرايط زعامت جهان بشريت بودند و علاوه بر آن، از طرف خدا و پيامبر نيز به مقام ولايت و امامت بر مردم انتخاب شده بودند، لكن وقتى موضوع غصب خلافت پيش آمد، جامعه اسلامى به واسطه كوتاهى و سهل انگارى عده اى و نفاق و دشمنى عده اى ديگر از بركات وجود امام و رهبرى معصوم، محروم ماند.
گر امروز اجتماع ما از بركات تصرف مستقيم امام و حجت خدا محروم است، نه تنها مربوط به كوتاهى مسلمين صدر اسلام، بلكه به خاطر غفلت هاى جامعه خود ما نيز مى باشد.
توضيح اين كه مسئول دخالت نكردن و تصرف ننمودن ائمه اطهار(عليهم السلام)در گذشته و حال، مردمى هستند كه از اطاعت پيشوايان راستين اسلام سرباز زدند و به مخالفت با آنان برخاستند. اميد است روزى فرا رسد كه جامعه اسلامى و مردم جهان به اين حقيقت پى ببرند كه براى دست يافتن به عالى ترين مدارج تكامل انسانى، ناگزيرند ازانسانى كامل ومعصوم كه واجد تمام شرايط رهبرى در ابعاد مختلف زندگى انسان است، اطاعت و پيروى كنند; در اين صورت است كه زمينه و شرايط براى تصرف مستقيم حجت و ولىّ خدا فراهم مى گردد وامام با اذن خداوندمتعال ظاهر خواهدگشت وزمين را از عدل وقسط پر كند و ظلم و بيداد را از بين ببرد، چنانكه اميرالمؤمنين(عليه السلام)پس از بيست و پنج سال كناره گيرى از تصرف در امور مسلمانان، بعد از فراهم شدن شرايط، رسماً زمام امور را به دست گرفت و موفق گرديد كه در اين مدّت كوتاهِ زعامت و رهبرى خود نمونه اى از حكومت قرآن و اسلام را براى همه مسلمانان و حتى براى جهان بشريّت ترسيم كند.
در پايان اين بحث، فرمايش مرحوم محقّق طوسى در «تجريد الاعتقاد» را مى آوريم. او مى گويد:
«وجوده لطف و تصرّفه لطف آخر وعدمه منّا».
وجود امام لطف و اتمام حجت بر بندگان است. خداوند به مقتضاى حكمت خويش به وسيله انتخاب و نصب امام براى هدايت جامعه بشرى، حجت را بر همگان تمام نمود; به طورى كه آن را نعمت دانسته و اكمال دين را مربوط به آن مى داند. لذا درباره روز غدير ـ روز نصب امام(عليه السلام) ـ مى فرمايد:
(اليَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي).
امّا اگر مردم از اين نعمت خداوند منتفع نمى شوند و امام در امور اجرايى تصرّف نمى كند، به واسطه سهل انگارى و كوتاهى خود آن ها است. لذا بر تمام امت اسلام است كه از خواب غفلت بيدار شوند و مقدّمات حضور امام معصوم را در ميان خود به وجود آورند تا از بركات كامل الهى برخوردار گردند. به اميد آن روز.
وجود امام، منشأ خير و بركت
بر حسب روايات و اخبار، وجود افراد مؤمن در بين مردم، منشأ خير و بركت و موجب نزول باران و جلب منافع و دفع بسيارى از بلاها و خطرها از جامعه است، چنانكه در تفسير آيه 251 سوره بقره از امام صادق(عليه السلام)نقل شده كه فرمودند:
«إنّ اللّه ليدفع بمن يصلّي من شيعتنا عمّن لا يصلّي ولو اجتمعوا على ترك الصلاة لهلكوا; به درستى كه خداوند به واسطه نمازگزاران شيعه، بلا را از كسانى كه نماز نمى خوانند، دفع مى كند. زيرا اگر همه شيعيان نماز را ترك كنند، هلاك مى گردند».
آنگاه حضرت نسبت به ساير احكام، مانند پرداخت زكات و حجّ گزاردن همين مطلب را مى فرمايد.
واضح است كه وقتى وجود افراد مؤمن در اجتماع، چنين بركتى را به همراه داشته باشد، بركات وجود امام معصوم كه ولىّ و حجّت خدا بر مردم است، به مراتب بيشتر خواهد بود. زيرا امام و حجت خدا واسطه رسيدن فيض و بركت خداوند متعال به مردم و برطرف كننده بلاها از آنان است. چنانكه امام سجاد(عليه السلام)درباره بركات وجودى ائمه اطهار(عليهم السلام)مى فرمايد:
«ما كسانى هستيم كه به واسطه ما آسمان برفراز زمين نگهدارى شده و زمين از هلاك نمودن اهلش منع گرديده است».
حضرت در ادامه مى فرمايد:
«وبنا ينزّل الغيث و تنشر الرحمة و تخرج بركات الأرض».
دراين فراز از بيان امام، به بركاتى ديگر اشاره گرديده ونزول باران وانتشار رحمت خدا و خروج بركات زمين، از آثار وجودى ائمه اطهار(عليهم السلام)شمرده شده است. اين موضوع يك اصل قرآنى است; زيرا قرآن كريم مى فرمايد:
(وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَاتّقَوا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكَات مِنَ السَّماءِ وَالاَْرْضِ وَلكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ)
«اگر اهل شهرها و آبادى ها ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنان مى گشوديم; لكن (آن ها حق را) تكذيب كردند. ما هم آنان رابه كيفر اعمالشان مجازات كرديم».
نكته اى كه از اين آيه مى توان استفاده نمود اين است كه اهل شهرها و آبادى ها، تقوا را رعايت نكردند و حق را نيز انكار و تكذيب نمودند و سزاوار تنبيه و مجازات الهى گرديدند; لكن در عين حال مشاهده مى كنيم كه باران رحمت الهى ريزش مى كند و بركات زمين از دل آن خارج مى گردد و اهل زمين از آن بهره مند مى شوند و اين نمى شود مگر به واسطه وجود ائمه اطهار(عليهم السلام) كه مظهر قدس و تقوا و پرهيز كارى در زمين هستند. خداوند نه تنها به خاطر آنان بركاتش را از اهل زمين دريغ نمى كند، بلكه بلاها و آفات را نيز به واسطه كرامت و عظمت ائمه اطهار(عليهم السلام) در پيشگاهش، از اهل زمين برطرف مى كند و به انسان هاى گنهكار مهلت مى دهد تا شايد به وسيله توبه و انابه به سوى خدا بازگردند; زيرا وجود ائمه معصومين همچون وجود پيامبر سبب خير و بركت و رفع عذاب از امت است چنانكه قرآن كريم مى فرمايد:
(وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فيِهمْ).
«اى پيامبر! تا تو در ميان امت هستى خداوند آنان را عذاب نمى كند».
علّت نياز مردم به پيامبر و امام
در تفسير آيه 33 سوره انفال از امام باقر(عليه السلام) روايتى نقل شده، كه ذكر آن در اينجا مناسب است.
جابر بن يزيد جعفى مى گويد: به امام باقر(عليه السلام) عرض كردم:
«لأيّ شيء يحتاج إلى النبي والإمام؟
فقال: لبقاء العالم على صلاحه، و ذلك إنّ اللّه عزّوجلّ يرفع العذاب عن أهل الأرض إذاكان فيها نبىّ أوإمام، قال اللّه عزّوجلّ: «وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ» و قال النبىّ(صلى الله عليه وآله وسلم): النجوم أمان لأهل السماء و أهل بيتي أمان لأهل الأرض.
ثمّ قال(عليه السلام): يعني بأهل بيته الأئمّة(عليهم السلام) الّذين قرن اللّه عزّوجلّ طاعتهم بطاعته».
«علت نياز به پيامبر و امام چيست؟
حضرت فرمودند: استوار ماندن جهان و تباه نشدن آن. زيرا خداوند، عذاب را از اهل زمين بر مى دارد مادامى كه پيامبر و امام در آن باشد. چنانكه خداوند مى فرمايد: «تا تو در ميان آنها هستى، خداوند آنها را عذاب نخواهد كرد». و پيامبر نيز فرموده است: ستارگان موجب امنيّت براى اهل آسمان هستند و اهل بيت من موجب امنيّت و امان براى اهل زمين
سپس امام باقر(عليه السلام) فرمودند: منظور پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) از اهل بيت، كسانى هستند كه خداوند اطاعت آنان را مقرون به اطاعت خودش فرموده است».
حساس آرامش در سايه امام
يكى ديگر از ثمرات و فوايد مهمّى كه بر وجود امام در ميان بندگان خدا مترتّب است، اين است كه وجود شخصيّتى بزرگ و ملكوتى و معصوم كه آگاه از حال مردم است، در ميان افرادى كه اعتقاد به امامت و رهبرى وى دارند و او را از هر كس ديگر نسبت به خود مهربان تر و دلسوزتر مى دانند، موجب دلگرمى و قوّت روحى براى آنها است، و هر نوع يأس و نوميدى را از ايشان دور مى كند و آنان را به آينده اى روشن و ارزشمند اميدوار مى سازد; اميدى كه در انتظار دميدن صبح دولت كريمه و عدالت گستر وى لحظه شمارى مى كنند و توفيق درك حضور حضرتش را از خداوند متعال درخواست مى نمايند.
به عبارت ديگر، وجود امام، نقطه اتّكايى است براى بندگان خدا كه در هنگام مواجه شدن با حوادث هولناك، به وى پناه برند و به عنوان پناهگاهى چاره ساز و آرام بخش از وجود امام منتفع گردند و به تلاش وكوشش خويش در راستاى نيل به اهداف الهى و اسلامى ادامه دهند.
از اميرالمؤمنين(عليه السلام) نقل شده است كه فرمودند:
«كنّا إذا احمرّ البأس اتّقينا برسول اللّه، فلم يكن أحدٌ منّا أقرب إلى العدوّ منه; ما در هنگام شدايد و سختى هاى جنگ و محاربه با دشمنان خدا، به پيامبر پناه مى برديم. آن حضرت از همه ما به دشمن نزديك تر بود».
امدادهاى غيبى امام زمان(عليه السلام)
رواياتى كه از پيامبر اكرم و ائمه اطهار(عليهم السلام) درباره غيبت حضرت مهدى(عليه السلام)رسيده، امكان بهره مندى از وجود آن حضرت را در عصر غيبت، مانند بهره مندى از نور خورشيد، هنگامى كه در پشت ابرها نهان است، دانسته است و حتّى اين معنى را خود حضرت نيز در پاسخ به بعضى از افراد فرموده اند:
«وأمّا وجه الانتفاع بي في غيبتي فكالانتفاع بالشمس إذا غيّبتها عن الأبصار السحاب; اما چگونگى بهره مندى از من در ايّام غيبتم، مانند بهره مندى از نور خورشيد است زمانى كه ابرها آن را از چشمان مردم پوشيده باشند».
از جمله امدادهاى غيبى حضرت به جامعه شيعه، عنايت خاصّ آن بزرگوار به شيعيان است چنانكه در توقيعى از حضرتش براى شيخ مفيد(رحمه الله)، چنين آمده است:
«إنّا غير مهملين لمراعاتكم ولا ناسين لذكركم ولولا ذلك لنزل بكم اللأواء واصطلمكم الأعداء; «ما هميشه مراعات شما را مى نماييم و به ياد شما هستيم و گر نه، دشوارى ها و گرفتارى ها بر شما فرو مى ريخت و دشمنان، شما را لگدمال مى كردند».

 

 

جلوه هاى پنهانى امام عصر(عليه السلام)      حسين على پور       انتشارات مسجد مقدّس جمكران