اگر به جز آيات نخستينِ سوره «بني اسرائيل»
پيرامون نقش يهوديان در آخرالزمان و عصر ظهور حضرت
مهدي(ع)، چيز ديگري هم در اختيار نداشتيم، همان
كافي بود؛ زيرا اين آيات در عين كوتاهي، آيات وحي
الهي و بسيار رسا و گويا هستند كه خلاصهاي از
تاريخ را بيان كرده و به شكل معجزهآسا و با دقت
تمام، آينده را روشن ساخته است.
در
حالي كه علاوه بر اين آيهها و آيات ديگر، روايات
بسياري وجود دارد كه بعضي مربوط به تفسير آيات، و
برخي ديگر پيرامون وضع يهوديان در عصر ظهور و
انقلاب حضرت مهدي(ع) است، كه پس از تفسير آيات به
بيان آنها نيز خواهيم پرداخت.
وعده الهي نسبت به نابودي يهوديان
خداوند در سوره بني اسرائيل آيات 4 تا 8
ميفرمايد:
و
قضينا إلي بني اسرائيل في الكتاب لتفسدنّ في الأرض
مرّتين و لتعلنّ علوّا كبيراً.
ما
در تورات به بني اسرائيل حكم قطعي كرديم كه شما در
زمين دو بار فساد خواهيد كرد و برتري طلبي و طغيان
بزرگي خواهيد نمود.
يعني ما در توراتي كه بر آنان فرستاديم حكم قطعي
كرديم كه شما به زودي از راه راست منحرف شده و دو
بار در جامعه فساد و تبهكاري ميكنيد، همچنانكه به
زودي بر ديگران برتري جويي و طغيان بزرگي خواهيد
نمود.
فإذا جاء وعد أولاهما بعثنا عليكم عباداً لنا أولي
بدس شديد ... .
چون وقت مجازات شما بر نخستين فساد و تبهكاريتان
رسيد، بندگاني كه منسوب به ما هستند به سويتان
ميفرستيم، بندگاني با صلابت و سرسخت كه بر سرتان
فرود آيند.
فجاسوا خلال الديار و كان وعداً مفعولاً.
كه
در ميان خانهها به جست و جوي [شما] بپردازند و
اين وعدهاي قطعي و انجام شدني است.
اين جمله كنايه از سهولت فتح نخستين فلسطين به دست
مسلمانان است، كه سپاه مسلمانان به جست و جوي خانه
به خانه بقاياي دشمنان خود ميپرازند و اين
وعدهاي، قطعي است.
ثم
رددنا لكم الكرّه عليهم و أمددناكم بأموال و بنين
و جعلناكم أكثر نفيراً.
سپس شما را بر مسلماناني كه عليه شما برانگيختيم،
پيروز گردانيم و به شما ثروتها و فرزنداني عطا
كنيم و از ياوران بيشتري برخوردار نماييم تا به
كمك شما عليه آنان بستيزند.
إن
أحسنتم أحنستم لأنفسكم و إن أسأتم فلها ... .
اگر خوبي كرديد، خوبي به خود نمودهايد و اگر بدي
كرديد به خود بدي كردهايد ... .
و
آنگاه وضع شما مدتي بدين گونه ادامه پيدا ميكند و
چنانچه توبه نموده و به واسطه نعمتهايي كه از
ثروتهايي كه از ثروتها و اولاد به شما بخشيديم،
نيك عمل نموديد به سود خودتان بوده و اگر به بدي و
طغيان و خود بزرگبيني پرداختيد فرجام بد آن،
مربوط به خودتان خواهد بود.
فإذا جاء وعدالاخره ليسؤوا وجوهكم و ليدخلوا
المسجد كما دخلوه أول مره و ليتبرّوا ما علواً
تتبيراً.
و
چون وعده [كيفر طغيان] بار دوم فرا رسد،
[مخالفانتان] چهرههاي شما را غمبار و سياه
گردانند و وارد مسجد [الاقصي] گردند همانگونه كه
نخستين بار داخل شدند و بر آنچه دست يافتند به كلي
نابود كنند.
اما شما در آينده نه تنها عمل نيك انجام نميدهيد
بلكه به اعمال بد دست ميزنيد، ما شما را مهلت
ميدهيم تا روزي كه وقت مجازات و كيفر شما بر
دومين فسادتان فرار رسد، آنگاه بندگاني از سوي
خراسان را كه به مراتب سختتر از مرحله اول رفتار
مينمايند، بر شما مسلط ميكنيم تا آنچه را از آن
بيمناك وگريزانيد بر شما تحميل كنند و وارد
مسجدالاقصي گردند، همانطور كه در زمان تعقيب خانه
به خانه شما در مرحله اول، وارد گرديده و
برتريجويي و فسادگرايي شما را به نابودي كشاندند.
عسي ربّكم أن يرحمكم و إن عدتم عدنا و جعلنا جهنّم
للكافرين حصيراً.
[اگر توبه كنيد] اميد است كه پروردگارتان بر شما
ترحم كند و اگر [به فساد] بازگرديد ما نيز به [كفر
شما] باز ميگرديم و جهنم را براي كافرن زنداني
تنگ قرار داديم.
شايد پروردگارتان شما را بعد از دومين كيفر با
هدايت خويش مورد رحمت قرار دهند و چنانچه ما نيز
مجازات شما را آغاز ميكنيم و شما را در تنگناي
دنيوي قرار داده و در آخرت دوزخ را زندان و حصار
شما خواهيم ساخت.
نخستين نتيجهاي كه از اين آيات قرآن گرفته ميشود
آن است كه تاريخ يهوديان بعد از حضرت موسي تا
پايان زندگانيشان در ايجاد فتنه و فساد در جامعه
خلاصه ميشود، تا آنگاه كه مجازاتشان فرا رسد و
خداوند افرادي را برانگيزد كه به سهولت بر آنان
چيره شوند.
سپس خداوند بنا بر حكمت ومصلحت خود، يهوديان را بر
آنان پيروز گرداند، و به آنها مال و اولاد فراوان
دهد و ياري كنندگان انها را در دنيا افزايش دهد.
اما يهوديان نه تنها از اين اموال و ياران استفاده
نميكنند بلكه براي بار دوم در روي زمين به فساد و
فتنه روي ميآورند، البته اين بار علاوه بر فساد،
گرفتاري خوي تكبر و برتريطلبي شده و خويش را
بسيار بهتر و برتر از ساير مردم ميپندارند.
و
زماني كه لحظه كيفرشان فرا رسد خداوند بار ديگر آن
قوم را بر آنان چيره ساخته، و مجازات شديدتري را
در سه مرحله بر آنها فرو ميفرستد.
نتيجه دوم اين كه، گروهي كه خداوند بار اول بر ضد
يهوديان بر ميانگيزد، به آساني بر آنها چيره
ميشوند، آنگاه داخل مسجدالاقصي شده و به تعقيب
خانه به خانه يهوديان ميپردازند، و نيروي نظامي
آنها را متلاشي ميكنند.
آنگاه خداوند براي بار دوم آنها را به سراغ
يهوديان ميفرستد و با وجود غلبه يهوديان بر آنها
و زيادي ياران و هوادارانشان، ضربات شديدتري را در
سه نوبت از مسلمانان دريافت ميكنند، كه در اولين
نوبت، چهرههاي پليد آنان را آشكار و آنها را رسوا
ساخته و همانند نبرد سابق، فاتحانه وارد
مسجدالاقصي ميشوند. و سپس خوي تكبر و برتري جوئي
آنان بر ملتها را، در هم ميشكنند. اين نكته را از
نظر ادبيات زبان عرب از حرف «لام» در سه جمله
«ليسوؤا وجوهكم» و «ليدخلوا المسجد ... و
ليتبرّوا» ميتوان فهميد.
سؤال اساسي كه مفسران مطرح ميكنند اين است كه آيا
اين دو نوع فساد كه در يكي از آنها حس خودخواهي
وجود دارد، تمام شده و آن دو كيفر وعده شده بر
آنان به وقوع پيوسته يا هنوز چنين حوادثي واقع
نشده است؟
برخي از مفسران بر اين عقيده كه هر دو پيشبيني
عملي شده است، بدين ترتيب كه كفر فتنه و فسادِ
نخستين به دست «بنوخذ نصر » (بختالنصر) و مجازاتِ
دوم به دست «تيتوس» رومي عملي شده و بعضي ديگر
معتقدند كه هنوز آن دو كيفر رخ نداده است. اما
نظريه درست اين است كه: اولين كيفر در برابر
نخستين فساد، در صدر اسلام، به دست مسلمانان انجام
گرفت، اما وقتي مسلمانان از اسلام فاصله گرفتند،
خداوند يهوديان را بر آنان چهره ساخت، اما يهوديان
مجدداً در زمين فساد و طغيان نمودند و هر گاه كه
مسلمانان دوباره به اسلام روي آورند زمانِ كيفر
دوم فرا رسيده و به دست مسلمانان انجام خواهد شد.
بر
اساس همين تفسير، از امامان معصوم(ع) رواياتي
رسيده كه در آنها آن قوم كه خداوند در مرحله دوم
عليه يهوديان برميانگيزد، به حضرت مهدي(ع) و
ياران او و به اينكه آنان اهل قم و كساني هستند كه
خداوند آنها را قبل از ظهور حضرت بر ميانگيزد،
تأويل شده است.
در
تفسير عيّاشي از امام باقر(ع) روايت شده كه حضرت
بعد از آنكه آيه شريفه «بعثنا عليكم عباداً لنا
أولي بأس شديد» را قرائت نمود، فرمود:
مراد از اين آيه حضرت قائم(ع) و ياران اويند كه
نيرومند و با صلابت هستند.
و
در تفسير نورالثقلين از امام صادق(ع) نقل شده كه
آن حضرت در تفسير همين آيه شريفه فرمود:
خداوند قومي را قبل از خروج حضرت قائم، بر
ميانگيزاند كه دشمني از دشمنان آل محمد(ص) را رها
ننموده، مگر اينكه او را به هلاكت ميرسانند.
و
در كتاب بحارالانوار امام صادق(ع) روايت شده كه
وقتي آن حضرت اين آيه را قرائت فرمود، عرض كرديم:
فدايت گرديم آنها چه كساني هستند؟ امام سه بار
فرمودند: به خدا سوگند اهل قم هستند، به خدا سوگند
اهل قم هستند، به خدا سوگند اهل قم هستند.[1]
اين سه روايت از نظر مفهوم كيسان بوده و تعارضي
بين آنها نيست؛ چرا كه اهل قم يعني شيعيان حضرت كه
از ايران هستند و روايت شده كه آنها با حضرت قيام
كرده و يارياش ميكنند.
به
نظر ميرسد كه مقاومت يهودياندر مقابل پيروان حضرت
در چند نوبت انجام ميگيرد، تا آنكه امام مهدي(ع)
ظهور كند و نابودي نهايي به رهبري وي و به دست با
كفايت او، ارواحنا فداه، تحقق يابد.
از
جمله مطالبي كه دلالت دارد دومين كيفرِ وعده داد
شده يهوديان به دست مسلمانان انجام خواهد گرفت،
اين است كه آن قومي كه خداوند وعده فرموده، دوبار
عليه يهوديان بر ميانگيزد، يك امت بوده و صفاتي
كه براي آنان ياد شده و ويژگيهايِ جنگِ آنان با
يهوديان جز بر مسلمانان تطبيق نميكند. پس
پادشاهان مصر، بابل، يونان، ايران، روم وديگران كه
در طول تاريخ بر يهوديان تسلط يافتند، هيچكدام با
صفت «عباداً لنا» (بندگان ما) كه در قرآن آمده،
سازگاري ندارند، وانگهي بعد از كيفر اول حادثهاي
هم پيش نيامده كه يهوديان بر هيچيك از آنان چيره
گردند، در حالي كه پس از مجازات اول يهوديان در
صدر اسلام، بار ديگر يهوديان بر ما غلبه پيدا
نمودند، و خداوند آنها را با اموال و فرزندان ياري
كرد، و طرفداران آنها را نيز با حمايت ابرقدرتها
بيش از ما قرار داد.
و
هم آنان هستند كه در زمين فساد نموده، و بر ما و
ساير ملتها، برتري طلبي ميكنند و اين مجاهدان و
كفرستيزان اسلام هستند كه ضربات خود را بر پيكر
آنها وارد ساخته و چهره آنان را در غم و اندوه فرو
ميبرند.
با
بررسي تاريخ يهود بعد از حضرت موسي(ع) روشن
ميگردد كه فتنهگري و فسادانگيزي در گذشته و حالِ
يهود وجود داشته است، اما برتري وعده داده شده
آنها تنها در زمان ما به وجود آمده است و البته
كيفرِ وعده داده شده خداوند نيز در پي ان خواهد
آمد.
اين مطلب براي تمام كساني كه از تايخ يهود آگاهي
دارند، كاملاً واضح و آشكار است.
وعده خداوند نسبت به تسلط دائم بر يهوديان
خداوند متعال در قرآن كريم ميفرمايد:
آنگاه كه پروردگارت اعلام نمود كه حتماً تا روز
قيامت بر آنان (يهود) كساني را خواهد انگيخت كه
پيوسته عذابي سخت بر آنها روا دارند، همانا
پروردگار تو زود كيفر و [در عين حال] بسيار
آمرزنده و مهربان است * و آنها (يهود) را روي زمين
به صورت گروههايي پراكنده كرديم، برخي از آنان
نيكوكارند و برخي فروتر از آنها و آنان را با خوشي
و ناخوشي آزموديم، شايد كه [به سوي حق]
بازگردند.[2]
معني دو آيه شريف اين است كه خداوند اعلان و مقدر
فرموده كه در آينده، افرادي را بر يهود مسلط
ميگرداند كه تا روز رستاخيز آنان را به عذابي سخت
گرفتار سازد. او خدايي است كه به سرعت كيفر ميدهد
و بسيار آمرزنده و مهربان است.
و
از جمله مجازاتهاي خداوند درباره يهوديان اين است
كه آنها را در زمين پراكنده و دسته دسته
ميگرداند، گروهي از آنان نيكوكار وگروهي بدكارند
و آنها را با خير و شر آزمايش ميكند شايد توبه
نموده و هدايت شوند.
ما
اجرا اين وعده الهي در كيفر يهود را، در تمام
دورانهاي تاريخي آنان به استثناي دوران حكومت
پيامبراني چون موسي، يوشع، داود وسليمان (ع)
مشاهده ميكنيم و خداوند همواره اقوام و ملتهاي
مختلفي را بر آنها مسلط گردانيده كه آنان را به
عذابي دردناك گرفتار نمودهاند.
ممكن است گفته شودكه پادشاهان مصر، بابل، يونان،
فارس، روم و ديگران بودند كه بر يهوديان تسلط
يافته و آنان را مجازات سختي نمودند اما مسلمانان
چنان رفتاري با آنها نكردهاند، بلكه تنها بر
نيروهاي نظامي آنها پيروز گشتند و سپس زندگي
درسايه دولت اسلامي را از آنان پذيرفتند، تا با
برخورداري از ازادي و حفظ حقوق خود در سايه قوانين
اسلامي زندگي كرده و جزيه بپردازد.
اما پاسخ اين است كه معني عذاب سخت اين نيست كه
پيوسته آنها را كشته يا آواره و زنداني نمايند، آن
چنانكه بيشتر حكومتهايي كه پيش از اسلام بر آنان
تسلط يافتند، اينگونه عمل كردند، بلكه به اين معني
است كه آنها از لحاظ نظامي، سياسي، تسليم آن
حكومتي ميگردند كه خداوند بر آنان مسلط ساخته،
اگر چه مسلمانان در كيفر دادن يهوديان، از ديگران
ملايمتر بودند، اما همان سيطره مسلمانان، مصداق
تسلط بر يهوديان، و كيفر نمودن آنان است.
گاهي نيز گفته ميشود: تاريخ يهود تطبيق اين وعده
خدا را بر آنها گواهي ميدهد ولي در يك و يا حداقل
نيم قرن اخير، كسي كه آنان را مجازات و كيفر دهد
بر آنان مسلط نشده، بلكه آنان از سال 1936 ميلادي
بدترين شكنجهها را در فلسطين و ديگر مناطق به
مسلمانان روا ميدارند! اين قضيه را چگونه ميتوان
تحليل نمود؟
پاسخ اين است كه: اين دوره از تاريخ زندگي يهوديان
استثناست؛ زيرا اين همان دوره بازگشت قدرتآنهاست
كه خداوند در سوره اسراء به آنان وعده فرموده است:
سپس پيروزي شما را بر كساني كه آنان را عليه شما
برانگيختيم برگردانده و به شما اموال و فرزنداني
عطا كرده، وشما را از ياراني بيش از تعداد آنان
برخوردار سازيم تا با همكاري شما بر ضد آنها
بستيزند.[3]
بنابراين، اين دوره خارج از وعده كلي تسلط بر
آنهاست تا اينكه وقت كيفر و مجازات دوم به دست
مسلمانان فرا رسد.
در
اين زمينه رواياتي از ائمه(ع) رسيده كه وعده الهي
در سركوب مجدد يهود نيز بدست مسلمانان انجام
ميپذيرد، مؤلف مجمع البيان، در ارتباط با سركوب
يهود در طغيان دوم آنان، اتفاق نظر مفسران را بيان
كرده و فرموده مراد از آن نزد تمام مفسران، امت
پيامبر اسلام حضرت محمد(ص) است، و همين معني از
امام باقر(ع) نقل شده، و علي بن ابراهيم قمي، در
تفسير خود آن را از ابيالجارود، از امام باقر(ع)
بيان كرده است.
وعده خداوند در فرونشاندن آتش جنگ يهوديان
خداي متعال در قرآن مجيد ميفرمايد:
يهوديان گفتند دست خدا بسته است، دستهاي خودشان
بسته باد، و به سبب اين گفته از رحمت خدا دور
باشند. بلكه دستهاي [قدرت] خدا گشوده است و هر
گونه بخواهد انفاق ميكند ... آنچه از ناحيه
پروردگار بر تو فرود آمده، بر سركشي و كفر بسياري
از آنان ميافزايد و ما ميان آنان تا روز رستاخيز،
كينه و دشمني انداختيم، و هر وقت آتش جنگي را بر
افروختند، خداوند آن را خاموش گردانيد، آنان سعي
در ايجاد فساد در زمين دارند و خداوند فساد
كنندگان را دوست ندارد.[4]
اين وعده الهي بر فرو نشاندن آتش جنگهايي است كه
يهوديان ميافرزوند. خواه مستقيماً خود آنان
جنگافروزي نمايند و يا اينكه ديگران را به جنگ
تحريك كنند و اين وعده الهي به دليل لفظ «كلّما
أوقدوا» يعني «هر وقت آتشافروزي نمايند» بدون
استثناء است.
تاريخ گذشته و حال يهود گواهي ميدهد كه آنها
همواره در پشت پرده بسياري از آشوبها و جنگها
بودهاند، اما خداود با لطف و عنايت خويش وعده خود
را نسبت به مسلمانان و بشريت تحقق بخشيده، و مكر و
حليه يهود را باطل و نقشههايشان را خنثي و آتش
جنگ آنان را فرو نشانده است.
شايد بزرگترين آتش جنگ و آشوبي كه آنان عليه
مسلمانان و جهانيان برافروختهاند، همين نبرد فعلي
باشد كه جهت دامن زدن به آن، شرق و غرب را تحريك
نموده و خودشان در فلسطين به طور مستقيم، و در
اكثر كشورهاي جهان به طور غير مستقيم طرف
درگيرياند، و آنچه باقي مانده وعده خداوند است كه
با فرو نشاندن اين جنگ تحقق مييابد.
از
آيه شريفه ياد شده چنين استفاده ميشود كه دشمني و
درگيري داخلي آنها، خود يكي از اسباب لطف الهي جهت
فرو نشاندن آتش جنگ آنها خواهد بود.
و
ما ميان آنان تا روز قيامت دشمني و كينهتوزي
افكنديم و هر گاه آتش جنگي را بر افروختند، خداوند
آن را فرو نشاند.
حال به رواياتي ميپردازيم كه از نقش يهود در عصر
ظهور سخن ميگويند:
برخي از روايات عصر ظهور، مربوط به گرد آمدن
يهوديان در فلسطين قبل از جنگي است كه نابودي آنها
را در پي دارد كه تفسيري بر اين آيه شريفه است:
... به بني اسرائيل گفتيم در زمين ساكن شويد و
زماني كه قيامت فرا رسد شما را با همديگر [به صحنه
محشر] ميآوريم.[5]
يعني شما را از هر ناحيهاي گردهم ميآورديم،
چنانكه در تفسير نورالثقلين آمده است. حديث ديگر
درباره اجتماع و كارزار يهوديان ر عكّا است، از
پيامبر(ص) روايت شده كه فرمود:
آيا شنيدهايد نام شهري را كه بخشي از آن درون
درياست؟ عرض كردند: آري، فرمود: قيامت به پا
نميشود مگر آنكه هفتاد هزار تن از فرزندان اسحاق
به اين شهر يورش برند.[6]
و
از امير مؤمنان(ع) روايت شده است كه فرمود: در مصر
منبري را بنا نموده و دمشق را قطعاً تخريب خواهم
كرد و يهوديان را از شهرهاي عربي بيرون ميرانم
وبا عصايم عربها را به پيش خواهم راند. راوي اين
حديث (عبايه اسدي) ميويد: پرسيدم اي امير مؤمنان،
شما به گونهاي خبر ميدهيد كه به يقين پس از مردن
زنده خواهيد؟ فرمود: هيهات اي عبايه كه متوجه
نشدي! مردي از تبار من؛ يعني مهدي(ع) اين كارها را
انجام ميدهد.[7]
روايت اين نكته را ميفهماند كه يهوديان بر بسياري
از شهرهاي عرب تسلط و يا در آن حضور موثر دارند.
از
جمله رواياتي كه در ارتباط با يهوديان است، حديث
كشف معبد توسط آنهاست، تعبير «كشف هيكل» (معبد) در
شمار نشانههاي ظهور آمده، كه ظاهراً كشف معبد
حضرت سليمان(ع) است، از امير مؤمنان(ع) نقل شده كه
فرمودند:
ظهور آن حضرت نشانهها و علاماتي دارد: نخست
محاصره كوفه با كمين و پرتاب سنگ، و ايجاد شكاف و
رخنه در زواياي كوچههاي كوفه و تعطيلي مساجد به
مدت چهل شب و كشف معبد و به اهتزاز درآمدن
پرچمهايي گرداگرد مسجد بزرگ (مسجدالحرام) است.
قاتل و مقتول در اين ماجرا، در آتشاند.[8]
احتمال دارد كه آن معبد، اثر تاريخي غير از معبدِ
حضرت سليمان بوده و يا در محل ديگري غير از قدس
باشد، چون عبارت «كشف معبد» به طور كلي ياد شده و
نامي از كاشف آن به ميان نيامده است.
بخشهاي اول اين روايت نشانگر حالت جنگِ در كوفه
است كه در روايات، گاهي از آن به عراق ياد ميشود،
اما در اين جا به معني همان شهر كوفه و محدوده آن
و در هم كوبيدن آن و ايجاد موانع در گوشه و كنار
آن است.
اما پرچمهاي گوناگون در اطراف مسجد الحرام، اشاره
به درگيري و كشمش قبايل بر سر حكومت دارد كه اندكي
پيش از ظهور حضرت پديد خواهد آمد و در اين زمينه
روايات فرواني وارد شده است.
دستهاي ديگر از احاديث، رواياتي است كه به معرفي
افرادي ميپردازد كه خداوند بعد از فساد آفريني
وتكبر جويي يهوديان بر آنان مسلط ميگرداند، كه
تعدادي از آنها در تفسير آيات قرآن مجيد گذشت، و
برخي ديگر درباره ايران و شخصيتهاي ايراني در زمان
ظهور است، مانند حديث «پرچمهاي سياه» كه توسط
راويان متعدد نقل شده و در آن چنين آمده است.
درفشهاي سياه، از خراسان ظهور ميكنند كه هيچ چيز
قادر به بازگرداندن آنها نيست، تا سرانجام در قدس
برافراشته شوند.
روايات مربوط به بيرون آوردن توارت اصلي از غاري
در انطاكيه و كوهي در شام و فلسطين و درياچه
طبريه، توسط حضرت مهدي(ع) و استدلال آن حضرت بر
يهوديان، به وسيله تورات از جمله همين روايات است.
از
پيامبر اسلام(ص) روايت شده كه فرمود:
تورات و انجيل را از سرزميني كه انطاكيه ناميده
ميشود بيرون ميآورد.[9]
و
نيز از آن بزرگوار نقل شده كه فرمودند:
(صندوق مقدس) را از غاري در انطاكيه و بخشهاي
تورات را از كوهي در شام بيرون آورده و به وسيله
آن با يهوديان به استدلال ميپردازد و سرانجام
بسياري از آنها اسلام ميآورند.[10]
همچنين از پيامبر(ص) نقل شده كه فرمود:
صندوق مقدس از درياچه طبريه به وسيله او آشكار
ميشود و آن را در پيشگاه او در بيتالمقدس قرار
ميدهند و چون يهوديان آن را مشاهده مينمايند، به
جز اندكي بقيه ايمان ميآورند.[11]
و
تابوت سكينه (صندوق مقدس) همان است كه در فرموده
خداي متعال آمده است.
پيامبرشان گفت: دليل و نشانه بر پادشاهي او اين
است كه آن تابوت (صندوق عهدي كه موسي را در داخل
آن به آب افكندند) به سوي شما ميآيد كه در آن
سكينه و آرامشي از ناحيه پروردگارتان وجود دارد و
از آنچه آل موسي و آل هارون باقي گذاشتهاند، كه
آنرا فرشتگان حمل ميكنند، به راستي در آن
نشانهاي [ از صداقت حاكميت طالوت] براي شماست
چنانكه مؤمن باشيد.[12]
در
تفسير آيه آمده است كه اين صندوق كه در آن ميراث
پيامبران: وجود دارد، دليل و نشانهاي براي بني
اسرائيل است مبني بر اينكه چه كسي شايستگي
فرمانروايي را دارد، از اين رو فرشتگان آن را
آورده و از ميان جمعيت بني اسرائيل عبور داده و
آنگاه در پيش روي طالوت(ع) قرار ميدهند، سپس
طالوت(ع) آن را به داوود و او به سليمان و او به
وصي خود آصف بن برخيا تسليم ميكند، اما بني
اسرائيل بعد از وصي حضرت سليمان چون از ديگري
اطاعت ميكنند آن صندوق را از دست ميدهند.
و
مراد از جمله «فيسلم كثير منهم» (بسياري از آنان
ايمان ميآورند) و يا «أسلمت الّا قلياً منهم» (به
جز اندكي از آنان بقيه ايمان ميآورند) ممكن است
كساني باشند كه صندوق مقدس را ميبينند و يا كساني
ك حضرت مهدي(ع) بوسيله تورات اصلي با آنان استدلال
مينمايد و يا افرادي كه حضرت آنان را پس از
آزادسازي فلسطين در آنجا باقي ميگذارد.
در
روايتي ديگر آمده كه تعداد سيهزار نفر از يهوديان
به حضرت ايمان ميآورند كه نسبت به كل جمعيت آنان،
رقم اندكي است.
از
جمله روايتهاي مربوط به يهود، روايتهاي درگيري
حضرت و يارانش با يهوديان است. همچون حديث بيرون
راندن آنان از جزيره العرب توسط آن حضرت كه گذشت.
اين اقدام حضرت با پيروزي بر يهوديان و بيرون
راندن آنان از فلسطين به پايان ميرسد، علماي شيعه
و سني روايات مربوط به نبرد بزرگ حضرت مهدي(ع) با
سفياني را نقل كردهاند، نبردي كه از پشتيباني
يهوديان و روميان برخوردار است. اين نبرد در
جبههاي از انطاكيه تا عكّا امتداد دارد؛ يعني در
طول ساحل سوريه، لبنان و فلسطين و از آنجا تا
طبرستان، دمشق و قدس ادامه مييابد. شكست بزرگ
وعده داده شده يهود در آنجا اتفاق ميافتد به
گونهاي كه سنگ و درخت به سخن ميآيند كه اي
مسلمان! اين شخص يهودي است، او را بكش.
حديث ديگر مربوط به نبرد «مرج عكّا» است كه شايد
جزيي از جنگ بزرگ پيشين باشد، هر چند احتمال آن
است كه جزيي از دومين نبرد مهدي(ع) با غربيها و
پشتيبانان يهودي آنها باشد، كه پس از گذشت دو يا
سه سال از آزادي فلسطين و شكست يهوديان و غربيها
به وقوع ميپيوندد.
به
گفته روايات، حضرت مهدي(ع) پس از آن، پيمان صلح
وعدم تجاوزي را به مدت 7 يا 10 سال با روم؛ يعني
غربيها منعقد ميكند كه ظاهراً حضرت عيسي(ع)
ميانجي و واسطه آن پيماننامه است، اما آنان پس از
دو يا سه سال پيمانشكني نموده، و با هشتاد لشكر
كه هر يك متشكل از 12 هزار تن ميباشد، به نبرد
ميپردازند كه در اين نبرد بزرگ، بسياري از دشمنان
خدا به هلاكت ميرسند تا جايي كهاين نبرد را به
كشتار عظيم و ضيافت «مرج عكا» توصيف ميكنند؛ يعني
ضيافتي كه درندگانِ زمين و پرندگان آسمان از گوشت
بدن ستمگران استفاده ميكنند.
از
امام صادق(ع) نقل شده كه فرمود:
شهر رومي را با تكبير 70 هزار مسلمان ميگشايد،
آنان شاهد اين كشتار عظيم و خوان گسترده خدا در
مرج عكّا خواهند بود.[13]
از
جمله روايتها، احاديث مربوط به موقعيت نظامي شهر
عكّا در زمان ظهور حضرت است كه حضرت، آنجا را
پايگاه دريايي براي فتح اروپا قرار ميدهد.
در
روايات آمده است:
آن
حضرت تعداد چهارصد كشتي را در ساحل عكّا تدارك
ديده و با ياران خويش به سرزمين روميان روي آورده
و آنجا را فتح مينمايد.[14]
پاورقي :
[1] بحارالانوار، ج 60، ص 216.
[2] سوره اعراف (7) آيه 167 ـ 168.
[3] سوره اسراء (17) آيه 6.
[4] همان، آيه 104.
[5] همان.
[6] مستدرك حاكم، ج 4، ص 476.
[7] بحارالانوار، ج 53، ص 60.
[8] همان، ج 52، ص 273.
[9] همان، ج 51، ص 25.
[10] منتخبالأثر، ص 309.
[11] الملاحم والفتن، ص 57.
[12] سوره بقره (2) آيه 248.
[13] بشارهالاسلام، ص 297.
[14] الزام الناصب، ص 224.
|